امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 19 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 18 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

امیرمحمد و امیررضا نازنین های مامان و بابا

محمد جواد فرشته کوچولو

مامان وبابای محمد جواد معلم هستند ومحمد جواد یه خواهر ویه برادر داره که خواهرش پزشکی میخونه وداداشش سجاد هم کلاس هفتم هست محمد جواد روزهای یکشنبه وچهارشنبه یک هفته در میون مهمون خونه خاله میشه چون باباش اونجا کلاس داره محمد جواد رو میاره خونه خاله ماهم به محمد جواد خیلی عادت کردیم اما امروز که این پست رو می نویسم دو هفته ای میشه که نیومده دلمون واسش تنگ شده یادمه روزهای اول که میومد خیلی گریه می کرد ولی حالا اونم بهمون عادت کرده یادم نرفته بگم که یه روز وقتی که باباش اومده بود محمد جواد رو ببره من حاضرش کردم وگذاشتمش روی کریر که ببرم خیلی خوشحال بود مثل اینکه میدونست می خواد بره وقتی باباش رو دید خندید و انگاری داشت باهاش حرف میزد خیلی ...
26 ارديبهشت 1393

بچه ها عاشق فوتبال

این عکس تیمی هست که امیرمحمد وامیررضا در اون عضو هستند امیرمحمد عاشق فوتبال هست ودوست داره با تمرینات زیاد خودش رو به تیم ملی برسونه امیرمحمد وامیررضا هم توی این عکس هستند ...
26 ارديبهشت 1393

روز پدر مبارک

باز عکس خال ابرو میشم یکصدو ده مرتبه هو میکشم بسکه از عشق علی سرگشته ام عاقلان گویند کافر گشته ام مادرم میگفت ذکر هو بگیر یا علی گو دست بر زانو بگیر یا علی از جا بلندت می کند در دو دنیا سربلندت می کند میلاد مولی الموحدین علی (ع) مبارکباد روز پدر رو اول به پدر خودم وسپس از طرف امیر محمد وامیررضا به باباشون تبریک میگم الهی 100 ساله بشید ...
22 ارديبهشت 1393

خریدهای امیر محمد وامیررضا

مبارکتون باشه گلهای خاله به شادی بپوشید ودست مامان وباباتون درد نکنه که همیشه به فکر آسایش وراحتی شما هستند خدایا خونواده همه مخصوصا خونواده ما رو همیشه سالم نگه دار در پناه خودت آرزوم فقط همینه ...
22 ارديبهشت 1393

کاردستی بچه ها

این کاردستی رو خاله زکیه با کمک بچه ها درست کرده بود مقوا از ظرف شرینی های عید نوروز بود واون خونه ای هم که میبینید از چوب بستنی هایی که امیر محمد برا خاله هاشون گرفته بود درست شده وابرهاش از پنبه هست خلاصه کار زکیه خانومه دیگه  اینم بگم که امیر محمد خیلی دست ودل بازوبخشنده هست خدا حفظش کنه قربونش برم ...
22 ارديبهشت 1393

اومدن خاله اینها از تهران

این دلمه هارو که می بینید دست پخت خاله خدیجه ودختر خاله آمنه هست که برا ناهار درست کرده بودند رسم ما اینه که وقتی اونها میان همه دور هم جمع میشیم خونه مادربزرگ اون روز هم 93/2/8 بود که مهمون مادر بزرگ بودیم وحسابی خوش گذشت ودلمه ها خیلی خوشمزه شده بود دستشون درد نکنه حسابی خجالتمون داده بودند خاله اینها برا همون روز بلیط گرفته بودند چون 5 روزی میشد که اومده بودند وما به خاطر دانشگاه نتونستیم زود ببینیم همدیگه رو چون امتحان میان ترم میدادیم اینو به خاطر این گفتم که یه دل سیر نتونستیم همدیگه رو ببینیم خاله ودختر خاله عزیز وفاطمه کوچولو دلم براتون تنگ میشه به امید دیدار اینم فاطمه کوچولو ...
22 ارديبهشت 1393

روزهای بیاد ماندنی عید93

امیر رضا اینجا آماده شده برای رفتن به دید وبازدید عید سال93 امیررضا همیشه وقتی می خواد جایی بره به خودش خوب میرسه قربونش برم همیشه شیک پوشه از بچگی اینو به خاطر این میگم که یادمه مامانش میگفت واسه امیر محمد یه کت لی خریده بودیم از ترس اینکه امیر محمد اونو نپوشه از صبح زود بیدار میشد واونو تنش می کرد وتا شب هم اونو در نمیاورد اینم کیک که خاله زکیه برا بچه ها درست کرده بود خاله زکیه معروف به خاله کیک هست چون راست میاد کیک می پزه چپ میاد کیک می پزه یعنی اونقدر کیک درست کرده که واسه خودش استاد شده اینم یه نمونه از راست وچپ که گفته بودم اینم از سوغاتی بچه ها که 5 فروردین رفته بودند شمال که موقع برگشتن واسه ما...
22 ارديبهشت 1393

سفره هفت سین سال1393

اینم تخم مرغ رنگیهای عید که خاله زکیه برا بچه ها درست کرده بود اینم سفره هفت سین روز اول عید بچه ها با مامان وبابا رفته بودند خونه مادربزرگ موقع برگشتن دیدند که ما ناهار رو حسابی درست کردیم بچه ها خیلی خوشحال بودند ماهم با شادی اونها شاد میشیم ...
22 ارديبهشت 1393

مکه رفتن آقاجون ومامان جون

سال 1388 بود که ماماوبابا نامشون برا مکه درآومد ودر تاریخ 88/4/3 راهی سرزمین نور ووحی شدند وبه زیارت خانه خدا ورسول اکرم رفتند مامان جون وبابا جون زیارتتون قبول باشه بچه ها کوچیک بودند امیر محمد5ساله وامیررضا4 سال داشت اینم عکسهای اونروزها ساعت 4 صبح بود که رسیدند ودایی ها وخاله ها رفته بودند استقبالشون امیر محمد هم رفته بود ولی امیر رضا رو نبردند یادمه که امیر رضا خیلی گریه کرد مادربزرگ هم یه روز قبل با عمه خونه ما آومده بودند وبرای شام تدارک داشتیم   عکس آقا جون موقع برگشتن از مکه دم در خونه       عکس آقاجون این گلها رو برای مامان جون وباباجون گرفته بود خاله فا...
22 ارديبهشت 1393